بازار بينالمللي:
در پنجاه سال گذشته، گسترش مبادلات كالا آن هم تا اين اندازه كه فاصله و مسافت فرهنگها را به چند گام تبديل كرده، به ذهن هيچ انساني خطور نميكرد. هر چند امروز همه اين كم و بيش در همه جاي دنيا اتفاق افتاده است. شعار خودكفايي، جاي خود را به شعارهايي نظير تلاش براي يافتن جايگاهي مناسب در بازار بينالمللي داده است. با توجه به اين مسائل سازمان بايد به صورت و شكلي از درك كامل محيط بازار بينالمللي برسند. اين بازار در دو دهه اخير تغييرات شگرفي داشته است كه موجبات ايجاد فرصتها و موانع بسياري شده است. حجم مبادلات بينالمللي در صنايع اتومبيل سازي، الكترونيك و غيره رشد چشمگيري داشته است. شركتهاي چند مليتي علاوه بر گسترش فعاليتهاي بازار يابي خود، امكانات توليد خود رد كشورهاي مختلف را افزايش دادهاند كه اين گونه شرايط موجب ايجاد اقتصاد صنعتي در كشورهاي جهان شده است و جهان را به سوي صنعتي شدن ميكشاند. برخي كشورها صادركنندگان عمده كالاهاي صنعتي و سرمايه هستند. آنها مبادلات بسياري با هم انجام ميدهند و واردكنندگان مواد خام و كالاهاي نيمه ساخته به شمار ميآيند. همچنين اين كشورها يا واردكنندگان بازار خوبي براي كالاهاي صنعتي با ارزش افزوده كم و انواع گوناگون كالاهاي مصرفياند. هر چند بسياري از كشورهاي دنيا در تلاش هستند كه از رقبا پيشي گيرند و بازار صادرات را به دست آورند.
بازارهاي چندمليتي:
شركتهاي غول آساي چند مليتي دست به ابداع يك سيستم كل زدهاند. هر گاه كه منع قانوني و فرهنگي براي فعاليت آنها وجود نداشته، آنها اهميت مرزهاي ملي را به حداقل رساندهاند و استراتژيهاي خود را بيشتر بر حسب جنبههاي اقتصادي جهان ايجاد كردهاند. اين شركتها تا حدود زيادي غير سياسي هستند و بيشتر به منافع سهامداران خود در هر نقطه كه باشند علاقهمندند، تا منافع يك كشور خاص، چنانچه شركتي به فروش مواد دارويي اشتغال دارد سودآورترين روش كار اين است كه استراتژي خود را بيشتر بر اساس بازارهاي بينالمللي طراحي كند تا بازار خاص يك كشور، هرچند آنچه كه گفته شد تنها مثالي براي روشن شدن مطلب بود.اين سيستم موجب شناخت بازارهايي ميشود كه به صورت بالقوه ميتواند محصولات شركت را جذب كرده يا شركت خود را با ويژگيهاي آن بازار تطبيق دهد. در اين بازارها ممكن است تنها احتياج به سرمايهگذاري در تسهيلات توليدي باشد. اگر بازار بالقوه مناسب سرمايهگذاري باشد اين كار بايد انجام شود. عوامل سياسي و اجتماعي چنانچه به سودآوري قضيه تاثير داشته باشند بايد مورد توجه قرار گيرد.
بنابراين بازار از بخشهاي ناهمگن از مصرف كنندگان تشكيل ميشود. هدف از اينكه بازارها دسته بندي ميشوند نيز شناسايي گروههاي هم نياز و هم پسند يا هم سليقه در ميان مشتريان است. در همه حال مشتريان حرف اول را ميزنند و بازار بر اساس نظرات آنها تشكيل، تغيير و تداوم مييابد.
مكانيسم بنيادين بازار:
در اقتصاد مبتني بر بازار، تصميمگيري در باره اختصاص منابع، توسط تعداد بيشماري توليدكننده و مصرف كننده مستقل انجام ميشود. در اين ميان تغيير سليقه مصرف كنندگان از جمله اين مكانيسمهاست كه پيدايش تغيير در سليقه مصرف كنندگان موجب ميشود تااز طريق مكانيسم قيمتها، تخصيص منابع توليد نيز با اين تغيير هماهنگ شود. در اين ميان شناخت بازار كالا به افراد كمك ميكند تا به اين امر واقف شوند كه چه چيزي توليد كنند و ديگر سخن اين كه قيمت در بازار به منزله صدور علايم انجام وظيفه ميكند. قيمتها با صدور علايمي سبب ميشوند تا مقدار مصرف و توليد اين كالا در برابر تغييرات قيمت واكنش نشان دهند.
بنابراين قيمتها در بازار به توليدكنندگان نشان ميدهند تا چه كالا و خدماتي توليد كنند و به مصرف كنندگان تعيين ميكنند خريد چه كالايي و استفاده از چه خدماتي براي آنها مقرون به صرفه است.
مكانيزمهاي بازارهاي بينالمللي:
مكانيزمهاي بازارهاي بينالمللي با بازارهاي داخلي متفاوت است. در آنها مسائلي همچون: موازنه پرداختهاي بينالمللي، ارز خارجي، تعرفه و سود گمركي كالاهاي وارداتي، شيوههاي بسيار گوناگون امور اعتبارات، شيوههاي مختلف انتقال حق مالكيت كالاها از چه طريق تجارت متقابل و شيوههاي گوناگون حمل و نقل مطرح است.
بازار خودرو كشور:
با توجه به هزينههاي سنگين واردات خودرو و قطعات يدكي آنها به نظر ميرسد كه اين آزادسازي بتواند به تمام نيازهاي منطقي كشور پاسخ دهد. لذا بازنگري در قسمت خودرو براي بهينه سازي آن ضروري است و صنعت خودروسازي در كشور نزديك به نيم قرن سابقه فعاليت دارد. با اين وجود صنعت خودرو كشور در چند سال اخير توسعه درخور توجهي داشته و بخش اعظم نيازهاي بازار داخلي را تامين و در بازارهاي منطقه براي صدور حضور يافته است اين پيشرفتها براي اقتصاد ايران درخور توجه است.
در پنجاه سال گذشته، گسترش مبادلات كالا آن هم تا اين اندازه كه فاصله و مسافت فرهنگها را به چند گام تبديل كرده، به ذهن هيچ انساني خطور نميكرد. هر چند امروز همه اين كم و بيش در همه جاي دنيا اتفاق افتاده است. شعار خودكفايي، جاي خود را به شعارهايي نظير تلاش براي يافتن جايگاهي مناسب در بازار بينالمللي داده است. با توجه به اين مسائل سازمان بايد به صورت و شكلي از درك كامل محيط بازار بينالمللي برسند. اين بازار در دو دهه اخير تغييرات شگرفي داشته است كه موجبات ايجاد فرصتها و موانع بسياري شده است. حجم مبادلات بينالمللي در صنايع اتومبيل سازي، الكترونيك و غيره رشد چشمگيري داشته است. شركتهاي چند مليتي علاوه بر گسترش فعاليتهاي بازار يابي خود، امكانات توليد خود رد كشورهاي مختلف را افزايش دادهاند كه اين گونه شرايط موجب ايجاد اقتصاد صنعتي در كشورهاي جهان شده است و جهان را به سوي صنعتي شدن ميكشاند. برخي كشورها صادركنندگان عمده كالاهاي صنعتي و سرمايه هستند. آنها مبادلات بسياري با هم انجام ميدهند و واردكنندگان مواد خام و كالاهاي نيمه ساخته به شمار ميآيند. همچنين اين كشورها يا واردكنندگان بازار خوبي براي كالاهاي صنعتي با ارزش افزوده كم و انواع گوناگون كالاهاي مصرفياند. هر چند بسياري از كشورهاي دنيا در تلاش هستند كه از رقبا پيشي گيرند و بازار صادرات را به دست آورند.
بازارهاي چندمليتي:
شركتهاي غول آساي چند مليتي دست به ابداع يك سيستم كل زدهاند. هر گاه كه منع قانوني و فرهنگي براي فعاليت آنها وجود نداشته، آنها اهميت مرزهاي ملي را به حداقل رساندهاند و استراتژيهاي خود را بيشتر بر حسب جنبههاي اقتصادي جهان ايجاد كردهاند. اين شركتها تا حدود زيادي غير سياسي هستند و بيشتر به منافع سهامداران خود در هر نقطه كه باشند علاقهمندند، تا منافع يك كشور خاص، چنانچه شركتي به فروش مواد دارويي اشتغال دارد سودآورترين روش كار اين است كه استراتژي خود را بيشتر بر اساس بازارهاي بينالمللي طراحي كند تا بازار خاص يك كشور، هرچند آنچه كه گفته شد تنها مثالي براي روشن شدن مطلب بود.اين سيستم موجب شناخت بازارهايي ميشود كه به صورت بالقوه ميتواند محصولات شركت را جذب كرده يا شركت خود را با ويژگيهاي آن بازار تطبيق دهد. در اين بازارها ممكن است تنها احتياج به سرمايهگذاري در تسهيلات توليدي باشد. اگر بازار بالقوه مناسب سرمايهگذاري باشد اين كار بايد انجام شود. عوامل سياسي و اجتماعي چنانچه به سودآوري قضيه تاثير داشته باشند بايد مورد توجه قرار گيرد.
بنابراين بازار از بخشهاي ناهمگن از مصرف كنندگان تشكيل ميشود. هدف از اينكه بازارها دسته بندي ميشوند نيز شناسايي گروههاي هم نياز و هم پسند يا هم سليقه در ميان مشتريان است. در همه حال مشتريان حرف اول را ميزنند و بازار بر اساس نظرات آنها تشكيل، تغيير و تداوم مييابد.
مكانيسم بنيادين بازار:
در اقتصاد مبتني بر بازار، تصميمگيري در باره اختصاص منابع، توسط تعداد بيشماري توليدكننده و مصرف كننده مستقل انجام ميشود. در اين ميان تغيير سليقه مصرف كنندگان از جمله اين مكانيسمهاست كه پيدايش تغيير در سليقه مصرف كنندگان موجب ميشود تااز طريق مكانيسم قيمتها، تخصيص منابع توليد نيز با اين تغيير هماهنگ شود. در اين ميان شناخت بازار كالا به افراد كمك ميكند تا به اين امر واقف شوند كه چه چيزي توليد كنند و ديگر سخن اين كه قيمت در بازار به منزله صدور علايم انجام وظيفه ميكند. قيمتها با صدور علايمي سبب ميشوند تا مقدار مصرف و توليد اين كالا در برابر تغييرات قيمت واكنش نشان دهند.
بنابراين قيمتها در بازار به توليدكنندگان نشان ميدهند تا چه كالا و خدماتي توليد كنند و به مصرف كنندگان تعيين ميكنند خريد چه كالايي و استفاده از چه خدماتي براي آنها مقرون به صرفه است.
مكانيزمهاي بازارهاي بينالمللي:
مكانيزمهاي بازارهاي بينالمللي با بازارهاي داخلي متفاوت است. در آنها مسائلي همچون: موازنه پرداختهاي بينالمللي، ارز خارجي، تعرفه و سود گمركي كالاهاي وارداتي، شيوههاي بسيار گوناگون امور اعتبارات، شيوههاي مختلف انتقال حق مالكيت كالاها از چه طريق تجارت متقابل و شيوههاي گوناگون حمل و نقل مطرح است.
بازار خودرو كشور:
با توجه به هزينههاي سنگين واردات خودرو و قطعات يدكي آنها به نظر ميرسد كه اين آزادسازي بتواند به تمام نيازهاي منطقي كشور پاسخ دهد. لذا بازنگري در قسمت خودرو براي بهينه سازي آن ضروري است و صنعت خودروسازي در كشور نزديك به نيم قرن سابقه فعاليت دارد. با اين وجود صنعت خودرو كشور در چند سال اخير توسعه درخور توجهي داشته و بخش اعظم نيازهاي بازار داخلي را تامين و در بازارهاي منطقه براي صدور حضور يافته است اين پيشرفتها براي اقتصاد ايران درخور توجه است.
محقق : مهدی صادقی کارشناس فناوری اطلاعات
استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است
استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر